درمانهای فیبروز ریه بر اساس آخرین تحقیقات
· N-Acetylcysteine ، تخریب ریه توسط تولید بیش از اندازه اکسیدان ها عامل موثر در ایجاد فیبروز ریه است. یک مطالعه نشان داد که میزان گلوتاتیون لاواژ ریه در این بیماران کم است. این دارو پیش ماده گلوتاتیون است و نشان داده شده که مطزلن گلوتاتیون را در بافت ریه افزایش می دهد. در مطالعه IFIGENIA میزان کاهش VC و DLCO در بیماران بیماران دریافت کننده این دارو کمتر بود هرچند میزان مرگ و میر را این دارو کاهش نداد. در حاضر مطالعه ای در مورد اثر این دارو به تنهایی در حال انجام است . PANTER TRIALکه نشان داد ان استیل سیستئن به تنهائی هیچ منفعتی برای بیماران فیبروزی ندارد.
· PANTER TRIAL سه بازو دارد . پردنیزولون –آزاتیپوپرین –NAC ، بازو دوم NAC به تنهایی و بازوی سوم پلاسبو. در نتایج اولیه بیمارانی که ترکیب داروئی را دریافت می کردند مرگ و میر بیشتری داشتند، بیشتر در بیمارستان بستری شدند و عوارض جانبی بیشتری هم داشتند. در نتیجه بازوی درمان ترکیبی متوقف شد. فعلا دو بازوی دیگر در حال انجام است.
· Pirfenidone : یک داروی ضد فیبروز است. که TGF-b که باعث تولید کلاژن می شود و ماتریکس بین سلولی و تولید فیبروبلاست را متوقف می کند. دو تحقیق مولتی سنتریک CAPACITY 004 and 006 میزان تغییرات FVC را در هفته 72 بررسی کردند. در تحقیق 004 بیماران با شدت ضعیف تا متوسط یعنی آنهائی که FVC >50%, And DLCO >35% داشتند سه بازو داشت ، بازو اول 2403 میلی گرم ، بازوی دوم 1197 میلی گرم و بازوی سوم داروپلاسبو دریافت کردند. در مطالعه 006 بیماران یا دارو با دوز 2403 میلی گرم و بازوی پلاسبو داشت. دوزبالای دارو همراه بود با کاهش شدید بدتر شدن یا دپایین امدن FVC ـ همچنین دوز بالای دارو میزان افت راه رفتن شش دقیقه را در مطالعه 006 کاهش داد. یک مطالعه دیگر میزان دوز پرفنیدون 1800میلی گرمی را با پلاسبو مقاسیه کرد. تغییرات اکسیژن مینیمم در طول شش دقیقه راه رفتن در در هر دو بازو تفاوتی نداشت بعد از شش ماه و نه ماه. اما در گروهی از بیمارانی که اکسیژن پایه آنها بالاتر از 80% در طی شش دقیقه راه رفتن بود بهبود قابل توجهی در میزان اکسیژن مینیمم در طی راه رفتن شش دقبقه ای بعد از شش و نه ماه دیده شد. این یافته نشون داد که این دارو شاید در مورد بیماران با شدید کمتر شدید اثر کند. در همین مطالعه نشان داده شد که VC پس از نه ماه بهبود داشته و میزان بستری شدن در بیمارستان کاهش داشته است. در مطالعه دیگری 275 بیمار به سه گروه تقسیم شدند. دارو با دوز 1800 میلی گرم ، دارو با دوز 1200 میلی گرم و پلاسبو. میزان کاهش VC در افرادی که دوز بالا می گرفتند کمتر بود ، از نظر آماری این کاهش قابل توجه بود. و میزان زنده بودن هم طولانی بود. میزان دوز 40 میلی برای هر کیلو گرم است و ماکزیمم دوز هم 2400 میلی گرم است. برای بیماران با بیماری ضعیف تا متوسط در ژاپن ، اروپا و کاندا استفاده میشود. خلاصه اینکه این دارو معلوم نیست موجب بهبود مرگ و میر شود.حدود 10 تا 15% بعلت تهوع و استفراغ و حساسیت یه نور این دارو را قطع کردند.
· INPULSIS 1 AND INPULSIS 2یک عده بیماران nintedanib و عده از بیماران پلاسبو دریافت کردند، اولین هدف آخر تغییرات FVC بود . بیماران دچار نوع خفیف بیماری بودند،با FVC حدود 80% و DLCO بالاتر از 50%. میزان کاهش FVC بطور قابل ملاحظه ای افت کرده بود. بیماران دریافت کننده پلاسبو 200 سی سی کاهش FVC را نشان می دادند ولی در بیماران دریافت کننده این دارو این میزان به نصف کاهش پیدا کرده بود. خلاصه اینکه این دارو معلوم نیست از نظر بالینی ارزش داشته باشد چون تغییری بنظر نمزسد روی کیفیت زندگی داشته باشد. همچنین موجب کاهش مرگ و میر هم نشان داده نشد. میزان قطع دارو بعلت عوارض جانبی بین 15 تا20% بود که بعلت اسهال و عوارض گوارشی بود. .
ترجمه مقاله
Mode of action of nintedanib in the treatment of idiopathic pulmonary fibrosis
فیبروز ریه اساسا بعلت فاکتور رشد ناشی از پلاکت PDGF ،فاکتور رشد مربوط به فیبروبلاست و فاکتور بتا رشد ترنسفورمین بوجود می آید. Nintedanib نین ته دانیب یک مهار کننده رسپتور PDGFوابسته به رسپتور تیروزین کیناز ، مهار کنند ه رسپتور رشد فیبروبلاست PGF و رسپتور فاکتور رشد اندوتلیالVEGFR عروقی می باشد.در فاز سوم برخی مطالعات اثر ضد فیبروزی خود را نشان داده است. نین تدآنیب یه دارو ی است که در سرطان ها برای خصوصیت ضد تولید عروقی بکار می رود. خصوصیت ضد رسپتور های آلفا و بتا فاکنور رشد ناشی از پلاکت ها PDGFR در فیبروز زیوی مورد نظر است. امروزه این نگرش کهپاتوفیزیولوزژی فیبروز ریه در واقع به سرطان شباهت دارد در حال تقویت است.در دو فاز سوم INPULSIS این دارو نشان داده که روند فیبروز ریه را آهسته می کند. که این بصورت کاهش رشدروند کاهنده FVC خود را نشان داده است.
می دانیم که IPF شایع ترین نوع فیبروز ریه بوده و طول عمر این بیماران دو تا سه سال میباشد. معمولا در دهه های ششم و هفتم زندگی رخ می دهد. گایدلاین کنترل فیبروز در 2011 فقط اکسیژن و پیوند ریه را در مورد درمان این بیماری توصیه می کند. پیرفنیدون اکنون در ژاپن ، بر اساس دو فاز سوم CAPACITY 1&2 و از سال 2008 به بازار معرفی شد و اکنون در بسیاری از کشور ها قابل دسترسی برای بیماران فیبروز است. بر اساس مطالعه INPULSIS 1&2 بزودی نینتدآنیب همدر دسترس پزشکان قرار می گیرد.
علت آسیب اپیتیلیال آلوئول ها نا معلوم است ولی سیگار کشیدن ، آلودگی های محیط ، عفونت های ویروسی، ریفلاکس اسید معده ، و آمادگی ژنتیکی همه عوامل فرض شده اند. در این بیماری فیبروبلاست شروع به زیاد شدن می کند و به میوفیبروبلاست که مقادیر زیادی مواد بین سلولی ترشح می کند تبدیل میشوند. تجمع میوفیبروبلاست ها بصورت کانون های فیبروبلاستی نشانه اصلی در این بیماری بشمار می رود.
تغییرات میکروسیرکولاسیون ریه هم در این بیماران و بصورت هتروژنیک دیده میشوند، چون نواحلی بیمار و سالم در کنار هم دیده میشوند. نواحی فیبروتیک ریه عروق خونی کمی نسبت به نواحی اطراف که سالمند و پر عروق دیده میشوند.
IL-13 یک محرک قوی افزایش فیبروبلاست ها و مواد بین سلولی میباشد. Transforming growth factor –beta1 از آپوپتیزیزه میوفیبروبلاست ها جلوگیری می کند و موجب تجمع و افزایش فیبروبلاست ها میشود و موجب تبدیلوآنها به میو فیبروبلاست و مواد بین سلولی ECM میشود. PDGF یک موتوژن قوی برای فیبروبلاست هاست و به نظر می رسد که نقش اصلی در توسعه میو فیبروبلاست ها و تجمع آنها و بقای آنها بازی می کند.PDGR توسط ماکروفاژهای آلوئول تولید میشد. در عمل اما Imatinib که رسپتور این ماده را بلاک می کند در درمان فیبروز چندان موثر نبوده است.
FGF در عملکرد سلول ها ، مثل زیاد شدن آنها ، مهاجرت و بقا آنها نقش بازی می کند. FGF-2 یک متوژن قوی برای فیبروبلاست ، سلولهای ما هیچه ای ، نوع دوم سلول های اپیتلیال می باشد. باعث تولید کولاژن در فیبروبلاست و میو فیبروبلاست ها میشود.انواعی از سلول ها می توانند در تولید این فاکتور نقش داشته باشند اما دررفیبروز ریه منبع اصلی آنها ماست سل ها هستند. FGF-1 موجب کاهش رشد فیبروبلاست ها و باعث آپوپتوزیزاین سلول ها شده و تبدیل آنها را به میوفیبروبلاست مانع می شود.
TGF-BETA موجب افزایش عملکرد FGF1-&2 شده و اثر افزایش فیبروبلاستی خود را با آنتی بادی FGF-2 از دست می دهد.
VEGF ها در تنظیم رشد عروق و lymphangiogenesis نقش دارند. آنها از سلول های اپیتلیال برونش ها، و آلوئول ها ، سلولهلی ی ماهیچه ای ، فیبروبلاست ها و ماکروفاژهای آلوئولی ترشح می شوند. این فاکتور در بیماران فیبروزی نسبت مستقیم با شدت بیماری دارد و همچنین این بیماران با سطح بالای این فاکتور طول عمر کمتری دارند. این در حالی است که میزان این فاکتور در لاواژ بیماران فیبروزی کم میشود.
نینتدآنیب بلاک کننده رسپتور های تیرازین کیناز PDGFR A.phi & beta & 1;2;3 and 4 و VDGFR 1&2&3است. در مطالعات فاز دوم TOMORROW و INPULSIS 1&2فاز سوم ، این دارو در کاهش سرعت کم شدن FVC موثر نشان داده شده. همچنین میزان حملات فیبروزی را هم کم می کند. عارضه شایع این دارو اسهال می باشد که در 62% از بیماران در مطالعه رخ داده است. ولی شدت این اسهال فقط در 5% موجب توقف دریافت دارو شده است.
خلاصه
نینتدآنیب Nintedanib یک مهار کننده تیروزین کیناز می باشد و روی رسپتور های FGF, PDGF & VEGF اثر می کند. همچنین روی کیناز غیر رسپتوری Src هم نقش دارد.
Comparing New Treatments for Idiopathic Pulmonary Fibrosis – A Network Meta-analysis
مطالعه مقایسه دارو های فیبروز ریه
مطالعه بالا نشان داد که سر عت کاهش FVCدر این بیماران ی که پرفینیدون و نینتدآنیب دریافت کردند بطور زیادی کمتر شده است. این کاهش سرعت در بیماران دریافت کننده نینتدآنیب بیشتر دیده میشد. در زمینه حملات فیبروزی نینتدآنیب بطور فاحشی بهتراز پلاسبو بود در حالیکه پرفینیدون بطور فاحشی در مورد مورتالیتی و مورتالیتی مرتبط با مسائل تنفسی بهتر عمل می کند. نتیجه غیر مستقیم در مقایسه بین پرفینیدون و نینتدآنیب از نظر آماری غیر قابل توجه بودند.
دیدگاهها
داروخانه ۱۳ آبان
به نقل از eja:
پدر من هم همین مشکلو دارن، لطفا راهنمایی کنید
سلام
میشه لطفا بیشتر راهنمایی کنید؟ خواهش میکنم بگید پیش کدوم دکتر رفتند و چه داروهایی استفاده میکردن؟
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا